آوش و دستاوردهای جدید
سلاااااااااام
از همکاری همه ممنونم چه لینکدونی تپلی درست کردیماااااااا
بریم سراغ عکس ها و خبرهای جدید.
من در آستانه ماه پنجم زندگیم قرار دارم. فقط چند روز از چهارمین ماه مونده و در این موقعیت موفقیت های جدیدی کسب کردم!!
اول اینکه من دیگه به راحتی غلط یا شایدم غلت!! اصلا همون ghalt میزنم
البته مدتی هست این کار رو یاد گرفتم ولی یکبار در حالی که پستونک دهنم بود این کار رو کردم و با صورت اومدم رو زمین!!!
شما قیافمو تصور کنین تو اون لحظه!!
البته اصلا گریه نکردم ها!!!!! نهههه!!! صدای بچه همسایه بود!!
آره دیگه بعد از اون یه مدت تمایلی به این کار نداشتم تا حالا باز دوباره چند روزه شروع کردم و با احتیاط ghalt میزنم!
دستاورد دومم اینه که دستم رو برای گرفتن اشیا جلو میارم! البته باید کلی نشونه گیری کنم تا به هدف برسم!! ولی خوب همینم خوبه و وسایل رو میگیرم!
راستی یک سوال! به نظر شما اشیا و وسایل به جز اینکه بخوریمشون به چه درد دیگه ای میخورن؟؟؟
من که کاربرد دیگه ای براشون نمیشناسم واسه همین هر چیزی به دستم برسه فورا به طرف دهنم میبرم!!
اگه بدونین چقدرررر به شیشه پستونک علاقه دارم!! وقت هایی که مامان میرفت سر کار برام توی شیشه شیر میذاشت و من میخوردم حالا تا شیشه میبینم ذوق میکنم و میخوام بخورم.
نگاه :
به نظرتون چرا چیزی تو دهنم نمیاد؟؟؟
مامان؟؟؟؟؟؟ شیشه خالی دادی دستم؟؟؟ ای بد جنسسس.
چند روز پیش رفتیم خونه داج علی اینا. چند روز قبلترش !!!! تولد هامان کوچولو بوده بود!! الان کی فهمید من چی گفتم؟
بی خیال این عکس سلطان کفش دوزک ها :
و حالا
تعظیییییییییییییم !!
اینم خونه دایی اینا گرفتیم:
شنیدین میگن اولاد حلال زاده به داییش میره؟؟؟ حالا حکایت ما شده!
آویسا یه عروسکی داره به اسم ممد! قاعدتا من داییش میشم دیگه؟؟
بابام معتقده من و ممد به هم شبیهیم! شما چی میگین؟
البته مامانم قبول نداره میگه نگوووووووو بچمووو!!!
اِ چرا شما وارونه شدین؟؟
من و دست های مامان
اینم یه حسن ختام خوشششگل