اخبار گذشته
سلام دوستای خوب و مهربونم
عزاداریهاتون قبول باشه، ما رو هم دعا کردین؟ ما که دعاگوی همه دوستای خوبمون بودیم.
مامانی چند روز بود به شدت درگیر کارهای تولد آویسا بود واسه همین کلی عکس و خبر مونده رو دستش و نیومده وبلاگ منو آپ کنه!
من 5 ماهه شدم! برای چک شدن رشدم رفتیم بهداشت و خدا رو شکر همه چیز عالی بود
خانومه به مامانم گفت: غذای کمکیشو که شروع نکردین؟
مامانم: نه!!!!
شانس آورد من نمیتونستم حرف بزنم و آویسا هم تو اتاق نبود وگرنه رسواش میکردیم!!
ولی خانومه به مامانم گفت میتونین از این ماه شروع کنین به غذا دادن!
و دیگه مجوز بهداشت رو هم گرفتیم!! نیست که مامانم خیلی منتظر این مجوز بود!
این روزها به شدت شیطون شدم!! اصلا دوست ندارم بشینم! چه برسه به اینکه بخوابم!! انگار فنر تو پاهام کار گذاشتن تا میخوان که منو بنشونن فورا از جام میپرم و میایستم!
برای حرکت سینه خیز به شددددت تلاش میکنم. کمی عقب عقب سینه خیز میرم کمی هم با روش های ابداعی خودم رو به زور میکشونم جلو
هنوز نمیشه گفت سینه خیز میرم! ولی با روروئکم دیگه همه جا سرک میکشم!
استاد کولی بازی هستم!!! یعنی یه دقیقه شیرم رو بهم دیر بدن همچین جیغ میکشم و اعتراض میکنم بیا و ببین!!
دیگه....
دیگه همین حالا بریم سراغ عکسهای خوشجل موشجلم
صبح تاسوعا قبل از رفتن به مراسم عزاداری (فندق مشکی پوش!)
اینم من و آویسا (مامان عاااشق این عکس و نوع نگاه من به آویساس)
یه شب که میخواستیم بریم خونه خاله پیش مهسا جونم اینا اینجوری تیپ زدم!
اینم نمای نزدیک!
اینم آوش بعد از برگشتن از خونه خاله
این عکس هم مربوط به چند روز پیشه که تو آشپزخونه به مامانم کمک!! میدادم
من و ملوس روی تخت آویسا
بدون شرح
راستی مسابقه وبلاگ میثمک به مرحله فینال رسید
من و آویسا هم به لطف رای های شما هر دو قهرمان گروهمون شدیم و رفتیم فینال
حالا بیاین و کلی نی نی خوشگل رو تو فینال ببینین
به هر کسی هم دلتون خواست رای بدین!!!
ولی:
کد من 1091
کد آبجی آویسا 1126
برای رفتن به فینال روی عکس کلیک کنین
راستی تا پایان ساعت 10 سه شنبه یعنی از الان تا 48 ساعت آینده میتونین رای بدین