آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

آوش کوچولو

واکسن 6 ماهگیم

1391/10/9 11:05
نویسنده : مامان پاتمه
131 بازدید
اشتراک گذاری

سلامبغل

امروز صبح مامان و بابا شال و کلاه کردن و من رو هم لباس پوشوندن بعد از اینکه آویسا رو واسه مهد راهی کردن ما هم راهی شدیملبخند

من که این روزها به شدت ددری شدمنیشخند چنان قندی تو دلم آب میشد که بیا و ببین!! فک میکردم داریم میریم ددر!!!خیال باطل

ولی چشمتون روز بد نبینه!!!استرس

رفتیم بهداشت.استرس خانومه منو وزن کرد قد و دور سرم رو هم اندازه گرفت و  خدا رو شکر رشد من عااالی بوده!از خود راضی

خانومه از مامانم پرسید: غلت هم میزنه؟؟یول

مامان گفت: سینه خیز هم میره!از خود راضی

خانومه: متفکر

مامان: یه کمی هم بدون کمک میشینه!از خود راضیاز خود راضی

خانومه رو به من:  چقدر تو زرنگی کوچولووووووووووو!!ابرو

مامان تو دلش  تند تند آیت الکرسی میخوند!!!زبان

آره دیگه خلاصه بعدش باز مامان منو داد بغل بابا و بابایی تو گوشم گفت: عزیزم اینم یه مرحله است واسه اینکه مررررد بشی!!!عینک

حالا ما نخوایم مرد بشیم  باید کیو ببینیم؟گریهگریه

آره دیگه خلاصه دوباره بهم واسکن زدند!!گریه خیلی دردم اومد ولی الان خوبم خدا رو شکراوه

هنوز خبری از تب نیست.نگران

چند تا عکس هم میذارمعینک

تو اتاق مهسا جون

 

تولد امیر پسر خالم:بغل

امیر منو خیلییییییییی دوست دارهقلب همیشه به مامانم میگه خاله تو رو خدا آوش رو بدین به ما ببریمش خونمون!!! خیال باطل

حالا که آویسا عکس مامان جون شیرین رو گذاشته منم عکس بابا حاجیم رو میذارماز خود راضی

این روزها اصلا جغجغه هام نظرم رو جلب نمیکنن!!خمیازه در عوض خیلی علاقه دارم با کاسه بشقاب و وسائل آشپزخونه بازی کنم!!نیشخند ایناها!!زبان

 

 

خوب فعلا خدا نگهدارررررررقلببای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوش کوچولو می باشد