7 ماه تمام
سلام
آوش کوشولوی 7 ماهه باهاتون صحبت میکنه.
واییییییییییییی چقدر روزها دارن تند و تند میگذرن!!! کی باورش میشه 7 ماه از تولدم گذشت!!
اول از همه یه خبر خوب دارم!
یادتونه که تو مسابقه وبلاگ میثمک نفر دوم شدوم و جایزه اش یه کاریکاتور ازمن بود؟ کاریکاتور به دستمون رسید. عکسش رو اینجا میذاریم تا شما هم نظر بدین.
چطوره؟ به نظرتون شکل من هست؟
خوب بریم سراغ اخبار 7 ماهگیم!
هنوز بهداشت نرفتیم! آخه بهداشت محل ما پنجم هر ماه جلسه دارند و واسه همینه که من هیچ وقت سر موقع نمیرم بهداشت!!!
فردا میرم.
هنوز موفق نشدم چهاردست و پا برم ولی سخخخت در حال تلاشم.
کلی سر و صداهای با مزه از خودم در میارم و جالب توجه ترینش اینه که میگم: اِده!! Ede
همون بده آدم بزرگ ها و معمولا این کلمه رو مواقعی گه گرسنه هستم و مامان تو دادن می می تعلل میکنه میگم!!
تعداد خوراکی هایی که مجاز به خوردنشون هستم زیاد شده! ولی بیشتر از همه سوپ رو دوست دارم!
فرنی اصلا نمیخورم وقتی یه قاشق فرنی میذارن دهنم لب هامو به هم فشار میدم و محکم میگم پوووووو!!!! و تمام غذا رو میپاشم تو صورت و لباسای خودم و طرف مقابل!!
مامان گفت 7 ماهه که شدم دیگه میتونم تخم مرغ بخورم!!
رفتم یکی واسه خودم پیدا کردم!!
آهان ایناهاش!!
باید بخورش!
آآآآآآ
نمیشه که!!!
این اصلا اندازه دهن من نیست پس چه جوری مامان گفت میتونم بخورم!!
امروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم مامان جون شیرین برام یه تخم مرغ کوچولو فرستادن!! یکی که اندازه دهنم بشه!!
مامان برام پزید و خوردم! ولی تا اومدم بفهمم چه طعمی داره تموم شد!
هییییییییییی ای بابا!!