مصائب آوش
سلام دوستای خوب و مهربونم. ممنونم که انقدر به من لطف داشتین. آبجیم چه دوستای مهربونی داره ها.
مامان چند روزه میخواد اینجا رو آپ کنه ولی من و آبجی نمیذاریم !
یه کم در مورد جزییات به دنیا اومدنم براتون بگم.
روز دوشنبه 5 تیرماه ساعت 7 مامان و بابا همراه مامان جون شیرین راهی بیمارستان شدند.
تا کارهای پذیرش انجام بشه و مامان برای اتاق عمل حاضر بشه ساعت 9 و ربع بود که من و مامان با هم وارد اتاق عمل شدیم. دکتر بیهوشی تا مامان رو دید و صدای سرفه هاشو شنید گفت نمیشه بیهوشت کنیم و باید از نخاع بی حس بشی.
خلاصه مامان بی حس شد در طول عمل خانم دکتر مدام با مامان حرف میزد و بعد مامان صدای گریه من رو شنید و همون موقع چشماش اشکی شد. به پرستاری که کنارش بود گفت بچم رو میارین ببینم؟ و اونم گفت بعله که میارم.
و مامان برای اولین بار منو که سر و صورتم هنوز کثیف بود توی اتاق عمل دید.
ساعت 9 و 50 دقیقه بود که دنیا اومدم . با وزن 3120 و قد 50 سانتیمتر
نکته جالب این بود که بعد از عمل و دنیا اومدن من سرفه مامان قطع شد و دیگه سرفه نکرد!!
خلاصه ما قدم های کوچولومون رو به این دنیا گذاشتیم و چون پابرهنه اومده بودیم آبجی آویسا لطف کرد و کفش های عروسکش رو به من قرض داد!
اومدیم و خوش و خندون واسه خودمون خوابیده بودیم
گاهی هم سوار مرکب عروسک های آبجی میشدیم
و یا توی تخت خواب اون ها میخوابیدیم!
کلی مهمون اومد و خونمون و ما هم داشتیم واسه خودمون کیف میکردیم!!
اینم یه مهمون کوچولو که اومده بود بهم سر بزنه و داره به زور پستونک رو تو دهنم فشار میده!!!
میشناسینش که کیه؟؟؟ بله آقا هامان که حسابی واسه خودش مردی شده
خلاصه ....
ما نمیدونستیم که چه مصائبی در انتظارمونه!
روز سوم بردنمون پیش خانوم دکتر و به خاطر اینکه صورتم کمی زرد بود برام آزمایش نوشتن و طی آزمایشی دردناک از کف پامون خون گرفتن!
فردای اون روز هم دوباره رفتیم آزمایش و اینبار برای تست تیروئید از کف اون یکی پامون هم خون گرفتن!!
خلاصه از همون اول با درد آشنا شدیم! کم کم داشت کف پاهامون خوب میشد که دیروز بردنمون و یه بلای خیلی بدی به سرمون آوردن باز هم آمپول زدن و کلی دردمون اومد! (به توصیه دکترم زود ختنه شدم)
چیه ؟ انتظار ندارین که عکسشو بذارم اینجا؟؟؟
خلاصه که دیروز روز خوبی نبود و کلی گریه کردیم ولی امروز از صبح حالم خیلی بهتره فقط دارم خدا خدا میکنم که بلای دیگه ای به سرم نیارن!!
راستی این مامان ما حواس درست و حسابی نداره. دوستای خوبم رو لینک کردیم اگه کسی از قلم افتاده که ما رو لینک کرده حتما خبرمون کنه