آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آوش کوچولو

آخرین روزهای اولین زمستان من

1391/12/28 11:12
نویسنده : مامان پاتمه
411 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااااااااااااااااااااامقلب

اولین زمستونی که من تجربه کردم داره یواش یواش تموم میشهلبخند

دیگه فقط یه فصل مونده که من هنوز تجربه نکردمخیال باطل

اول صحبتمون یه توضیح راجع به پست قبل بدیمخجالت

یکی دیگه از چیزهایی که مامانی هیچ علاقه ای بهش نداره!!! نگهداری گل و گیاه توی خونه است!! آخو به همین دلیل اطلاعاتش راجع به گل های آپارتمانی بسیار کمه!!نگران

متوجه هستین که مامان داره توجیه میکنه که نمیدونسته اون گله دیفن نمیدونم چی چی سمی بوده!!!!!ابرو

بعد از اینکه تذکرهای شما دوستای گلم رو خوند بیچاره تنش لرزید!!نگران و خیلی خیلی زیاد هم ترسیدگریه

ولی خوب به قول خاله نگار جونقلب حالا خوبه باز عکس رو اینجا گذاشتیم تا دوستامون بهمون بگن و بدونیم این گل خطر دارهنگران

تمام عوامل این حادثه تو بیخ شدن!!بازنده

اول گله به دلیل سمی بودنش توبیخ و به خارج از خونه تبعید شدبازنده

بعد بابایی به دلیل علاقه به گل های سمی توبیخ و به دوری از گلش محکوم شد!بازنده

و بعد هم مامانی به دلیل اینکه وقتی میبینه بچه برگ گل رو کنده به جای اینکه فورا برگ رو بگیره میره دوربین میاره و با آرامش عکس میگیره منتظرتو بیخ شد و حکمش اینه که تا هر وقت اون عکس رو میبینه تنش بلرزه!استرساسترس

از همه دوستای عزیزم ممنون که تذکر دادین.قلب انقدر تعداد تذکرها زیاد بودخجالت

از شما چه پنهون ما بسیار خوشحال هم شدیم که دیدیم انقدر دوستامون توجه دارن کلی پیغام عمومی و خصوصی داشتیم حتی چندتا از دوستان خاموش به خاطر این موضوع روشن شدند و چند تا هم اسمس داشتیم! از همه تون ممنونیم بغلماچ

خوووب اینم از توضیحات پست قبل چشمک

حالا بریم سراغ این پست.از خود راضی

دیگه چیزی نمونده که این سال هم تموم بشه. از خود راضی

سال 91 برای من که خیلی خیلی مهمه. چون سال تولدمه.عینک

من توی این سال به دنیا اومدم و توی این حدودا 9 ماه توانایی های زیادی به دست آوردم.تشویق از یه بچه کاملا ناتوان و بی دفاع تبدیل شدم به یه وروجک با توانایی های زیاد و یه کمی هم وسایل دفاعی!نیشخند

گردن گرفتم، غلط زدم، سینه خیز رفتم،دندون در آوردم، چهار دست و پا رفتم، ایستادم، غذا خوردم شناختم، سفر رفتم و کلی چیزهای دیگه که شاید الان یادمون نیاد.لبخند

امیدوارم در مسیر رشد و تکاملم بدون مشکل و با سلامت کامل پیش برمخیال باطل

و بدترین اتفاق امسال هم  از دست دادن آقا جون مهربونمون بودگریه

هنوز هم جای خالیشون به شدت آزارمون میده.ناراحت

امسال اولین عید بابایی کنار پسرشهلبخند

و اولین عید بابایی بدون پدرشناراحت

......گریه

توی این آخرین نفس های سال 91 برای همه شما آرزوها و دعاهای خوب داریمقلب

آرزو میکنیم سالی که تموم شد براتون خوب بوده باشه و بتونین از کوله بار تجربه ها و خاطراتش استفاده کنین.قلب

و سالی که پیش رو دارین براتون بهترین و رنگی ترین سال باشهقلب

موقع تحویل سال به ما چهار تا هم دعا کنید.قلب

ما هم شما رو از یاد نمیبریم.بغل

انقدر حرف زدم کلی هم عکس دارم براتون.از خود راضی اونم چه عکسییییییییییییزبان

عکسهای آتلیه که چند روز پیش رفتیم تشویق

عمویی که ازم عکس میگرفت خیلی خیلی مهربون و خوش اخلاق بود ولی من کلا پسر خجالتی هستم. خجالت

یه کم خجالت کشیده بودم و زیاد شیطونی نمیکردم!! خجالت وقتی منو میذاشتن توی صحنه همین جور ثابت مینشستم و با خجالت نگاه میکردم!خجالت شاید به همین دلیل عکس ها یه کم تکراری باشه!!چشمک

 

لطفا با ذکر یک شماره بهترین عکس رو انتخاب کنین میخوایم ببینیم کدوم عکس بیشتر رای میارهچشمک

شماره 1)

 

شماره 2)

 

شماره 3)

 

شماره 4)

 

شماره 5)

 

شماره 6)

 

شماره 7)

 

شماره 8)

 

شماره 9)

 

شماره 10)

 

شماره 11)

 

شماره 12)

 

شماره 13)


 

مامان بعد از اینکه کلی دل ضعفه میره برای همش!!! قلبو قربون صدقه دست و پا و چشم و گوش من تو تک تک عکسا میرهنیشخند و میگه همش قشنگه!!!خیال باطل

شماره 9 رو انتخاب میکنه و خیلییییییییییی عااااشقشهقلبقلب

 

دوستتون داریم خیلی زیاد قلببغلماچ مواظب خودتون و دل هاتون و بچه هاتون باشین چشمکماچ

سال نو مبارک بغل

خداحافظ تا سال 92 بغلماچبای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوش کوچولو می باشد