آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

آوش کوچولو

غیبت طولانی و بیماری من

1392/3/4 12:53
نویسنده : مامان پاتمه
706 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااااااااااااام

بعد از حدود یکماه  بالاخره ما اومدیم تا دوباره اینجا رو یه آب و جارویی بکنیم همه جا رو گرد و خاک گرفته!   668520_viannen_24.gif

یه مدت که خوب خبری نبود و ما هم نبودیم!‌81872_ghayem.gifولی بعدش من مریض شدم و به همین دلیل غیبتمون طولانی شد! 214920_Cherna-facepalm.gif

مریضی من دقیقا از لیله الرغایب شروع شد.527919_bujcdvf48m9w69wp.gif از نزدیکهای غروب تب کردم و این تب لعنتی تا 5 شبانه روز قطع نمیشد599819_crying.gif

روزها و شبهای فوق العاده سختی رو گذروندیم599819_crying.gif

من تو آتیش تب میسوختم و مامان بابا هم همه تلاششون رو میکردن تا تب من رو کنترل کنند  از دستمال نمدار اصلا خوشم نمیومد واسه همین اوائل وقتی تبم بالا میرف بابایی یه ظرف آب برام میاورد و من مینشستم به آب بازی اون موقع خودشون آروم آروم آب رو به دست وپا و صورتم میمالیدن تا بدنم خنک بشه 464919_blue.gif

ولی با طولانی شدن مریضیم انقدر بیحال بودم که حوصله بازی نداشتم و این روش هم جواب نمیداد 464919_blue.gif  اون موقع دیگه لختم میکردن و توی حمام بدنم رو میشستند.592220_sorry.gif

تو تمام این مدت من لب به هیچ غذایی نزدم و تنها چیزی که یه کوچولو میخوردم ماست بود! که اونم گلاب به روتون تا میخورم استف راغ میکردم سبز

بعد طبق قانونِ وقتی ما یه چیزی رو میخوایم نایاب میشه 398719_boredsmiley.gifبابایی کل سوپری های شهر رو واسه پیدا کردن ماست پروبیوتیک گشت تا بالاخره واسم پیدا کرد و من تونستم کمی ماست بخورم و برنگردونم.315419_sad.gif

سرتون رو درد نیارم

مامان خیلی اشک ریخت. 88381_connie_mini_wipe.gif   

و بابا دوروز مرخصی گرفت و تو خونه پیش ما موند.779919_tsimuzpzwoap1t9y.gif

این چند شب هم هر دوشون بالای سرم بیدار بودند و هوشیار تا نکنه تبم بره بالا 527919_bujcdvf48m9w69wp.gif 527919_bujcdvf48m9w69wp.gif

دکتر گفته بود یه ویروسه که هم علایم اس هال و استف راغ داره و هم علایم سرماخوردگی و گفت باید دوره اش طی بشه که 5 روز طول میکشه

و روز پنجم در حالی که مامان دیگه رسما رو به دق بود!!! .127519_pa7t53t2o01ykpjj.gifو داشت از غصه میمرد همه علایم بیماری قطع شد!869919_leer.gif

الان دیگه حالم خوبه و اشتهام کمی برگشته ولی به شددددددددت بد اخلاق و نق نقو شدم! 81872_ghayem.gifیه لحظه مامان رو ول نمیکنم و دیگه  مثل قبل سرم به شیطونی های خودم گرم نمیشه! اینم یکی دیگه از دلایل طولانی شدن غیبتمونه! زبان

خوب ببخشید که ناراحتتون کردم ولی انقدر این روزها برای مامان سخت بود که نمیشد اینجا ثبتش نکرد! 84121_LaieA_002.gif

و دیروز هم من 11 ماهه شدم و وارد آخرین ماه از اولین سال زندگیم شدم! 579519_onesmiley2.gifچیزی تا تولدم نمونده هااااااا!!!838619_cheerleader2.gif

از دوستای ماه و مهربونی که ماهگرد من رو تبریک گفتند ممنونیم که به فکرمون بودند. خیلی دوستتون داریم. 20600000

یه کم از خودم بگم و پیشرفت هام!

راه رفتنم عالی شده و دیگه تقریبا همه جا میدوم! البته تو چند روزی که مریض شده بودم انقدر بدنم ضعیف بود که فقط یه قدم برمیداشتم و می افتادم زمین!آخ

از مبل و تخت و اینجور جاها به راحتی بالا و پایین میرم! البته اگه حواسم به بازی گرم باشه بی هوا با سر میام پایین و خیلی مراقبت لازم دارم!آخ

از پله هم بالا میرم.از خود راضی

در آستانه روز پدر یه هدیه به بابایی دادم! و گفتم بابا! هدیه من بسیار مورد پسندشون واقع شد! اسمایلی های جینگیلیو واسه اینکه مامان دلش نسوزه دیروز یه بار گفتم ماماچشمک

 

چند تا عکس از قبل از مریضیمعینک

 

روز مادر خونه مامان جون شیرین 

 

 

حیاط پر گل مامانجون شیرین اینا

 

 

 

من و شیطنت هام و طاقچه ای که از ترس من مجبور شدند خالیش کنند!!!32717_dance3.gif

 

 

 

 

 

 

اینم یه عکس از بعده بیماریم، روز پدر خونه مامان جون شیرین اینا! ببینین چقدر لاغر شدم! 315419_sad.gif

 

 

 

این مدت که از وب دور بودیم اصلا انگار غریبه شدیم

ببخشید که خیلی وقته به شما سر نزدیم انشاالله هر چه زودتر پرررررنگ مثل قبل بر میگردیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوش کوچولو می باشد