پیشرفت های آوش
سلام سلام صدتا سلام
حالتون خوبه؟
اصن من با این مامانم قهرم هی میگه آوش شیطونی میکنه من کجا شیطونی میکنم آخه؟
تازشم چند روز پیش با آویسا رفت مهمونی منو نبرد!!
کلی پیشرفت کردم!
چند تایی کلمه میگم و دیگه مامان تصمیم گرفت فرهنگ لغاتم رو راه بندازه
عاشق نای نای کردن و بشکن زدن هستم!
البته اینم بگم که عاشق مهر و نماز هم هستم! مامان بابا نماز میخونن با اعمال شاقه!! از بس من اذیت میکنم و مهرشون رو برمیدارم بعد مهر رو واسه خودم روی زمین میذارم و سرم رو میذارم روش!
موقعی که بهم میگن غذا داغه تند تند فوت میکنم تا زودتر خنک بشه!..
هنوز هم به شدت ددری هستم! تا یه نفر لباس میپوشه و میفهمم میخواد بره بیرون دیگه بهش آویزون میشم حتی اگه تا چند لحظه قبل حاضر نبودم پیشش برم!
آویسا رو خیلی دوست دارم همش دلم میخواد دنبالش برم و هر چیزی داره ازش بگیرم برای ابراز محبت چنگش میزنم و یا موهاشو میکشم و میخندم ولی نمیدونم چرا اون خوشش نمیاد و همش میگه برو!
بهترین و شادترین لحظاتم وقتیه که با آویسا دنبال هم میدویم و با صدای بلند میخندیم! مامان و بابا هم با ما میخندند و شاد میشن.
این عکس ها هم ماله یه شبه که با آویسا بازی میکردیم.
دیگه محدودیتی واسه غذا خوردن ندارم و همه چیز میخورم عااااشق ماکارونی هستم نگاه کنین:
دارم میگم مامان جون تو رو خدا بذار بخورم عکس نگیر!
سه شنبه رفتیم ددر خیلی به من خوش گذشت حیف که مامان نمیذاشت زیاد بدوم این ور اون ور این عکس رو هم اونجا گرفتیم اسمش سیاسرد بود.
اینم جلوی خونمون آبجی داره باهام بازی میکنه
خونه مامان جون شیرین
سرتو بالا کن آقا خوشگله
بفرماااااا اینم یه خنده شیرین
بذارین با تبلت پسر خالم بازی کنم یه کم
اجازه هست از این گیلاس ها بردارم؟
آخ جووووووون گیلاس
من و آبجی جونم
خدا نگهدااااااااااااااار
پی نوشت : برای دیدن فرهنگ لغات آوشک اینجا کلیک کنید