آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

آوش کوچولو

واپسین روزای بهار

1392/3/27 17:30
نویسنده : مامان پاتمه
659 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه چیزی از بهار نمونده 

با شروع تابستون به یه اتفاق مهم نزدیک میشیم  که تولد منهگاوچران

پارسال این موقع ها هنوز من توی دل مامانم بودم314219_afnu1qmj1p9ox67a.gif 

و الان در حال ورجه وورجه جلوی چشمش هستم!696317_Just_Cuz_13.gif

خدایا شکررررررخیال باطل

چند روز پیش مامان دوباره به مهمونی دعوت شد و این بار من رو همراه خودش برد.32717_dance3.gif

و من هم از خجالتش در اومدم و تا تونستم پسر خوبی بودم!!!دروغگونیشخند
اون بچه هه که تا میذاشتنش زمین میرفت سراغ گلدون و میز تلوزیون و ویترین صاحبخونه که من نبودم!!! شیطان

نهههههههههههههههههههههههه!!!81872_ghayem.gif

من بچه خوبی بودم ولی نمیدونم چرا مامان و خاله مریم هی نوبتی من رو بغل میکردن و راه میرفتن! متفکرتازه خاله فهیمه هم میخواست بغلم کنه که من ناز کردم واسش!زبان

بهله اینم عکس من با یه دختر خانوم کوچمولو تقریبا هم سن خودماز خود راضی

- هی خانوم کوچولو با من دوست میشی؟؟  89020_cool.gif

 

 

روز جمعه هم با مامان جون اینا رفتیم گردش اینم عکس های روز جمعه

همش بغل بابایی بودم16069_give_heart.gif

اینجوریاز خود راضی

 

 

گاهی هم اینجوری!!مژه

 

 

مامانم عکس بالایی رو خیلی دوست داره هر وقت میبینه کلی ذوق میکنه که سرم رو گذاشتم رو سر بابا

اینم بابایی جونم

 

با آبجی قدم زدیمSmiley

-آویسا جونم بدو بیا یه جای خوبی رو بلدم!از خود راضی

 

 

تا بابایی حواسش نیست یه کم از این برگ ها بخورم!!خوشمزه

 

د

الیچشمک

 

 

و آوش در ارتفاعات!

 

 

شنبه شب هم رفتیم پارک این دوتا عکس هم توی پارک گرفته شدهعینک

 

 

 19300000 19300000 19300000 19300000 19300000

 

 

فعلا خدا حافظ پست بعدی احتمالا تولدانه خواهد بود 11900000

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوش کوچولو می باشد